به دنبال اندازهگیری آگاهی از برند (brand awareness) هستید اما نگران هستید که نتوانید از پس آن بربیایید؟ اندازهگیری آگاهی از برند نه تنها کاری قابل انجام است، بلکه به شما کمک میکند تا حضور، دیده شدن، شهرت و رشد خود را در بازار بهتر درک کنید. اما چگونه میتوان آگاهی را اندازهگیری کرد؟
آگاهی از برند میزان آشنایی افراد و مخاطبان با یک برند است. چالش این است که آگاهی، مفهومی گسترده است و تبدیل آن به یک پارامتر کمّی، دشوار است. با این حال، برخی از معیارها و KPIها وجود دارد که آگاهی از برند را نشان میدهند و به شما این امکان را میدهند تا در مورد هر گونه رشد یا تغییر گزارش تهیه کنید. در این مطلب، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را پوشش میدهیم که میتوانند به شما در تعیین موفقیت برندتان کمک کنند.
چرا کسب و کارها باید به آگاهی از برند اهمیت دهند؟
قبل از بررسی KPIها، بیایید در مورد ضرورت سنجش موفقیت و آگاهی از برند صحبت کنیم.
آگاهی از برند، بیانگر میزان شناخته شدن و به خاطر سپردن یک برند است. با ردیابی چندین معیار، می توانید نفوذ و اهمیت یک برند خاص در بازار را افزایش دهید. این کار به شما کمک میکند تا شهرت نام تجاری خود را، مثبت یا منفی، مشخص کنید.
آگاهی از برند را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد:
- آگاهی همراه با کمک (Aided Awareness): این نوع آگاهی از برند به میزانی از آگاهی اشاره دارد که مصرفکنندگان میتوانند یک برند را در زمان دیدن نام یا لوگوی آن تشخیص دهند.
- آگاهی بدون کمک (Unaided Awareness): این نوع آگاهی از برند به عنوان آگاهی بالای ذهن هم شناخته میشود. آگاهی بدون کمک، توانایی یک نام تجاری برای نقش بستن خود به خود در ذهن مصرفکنندگان در زمان فکر کردن به یک دستهبندی خاص محصول یا خدمات خاص را اندازهگیری میکند.
اندازهگیری آگاهی و شهرت برند شامل جمعآوری دادهها از منابع و کانالهای مختلف برای ارزیابی دید، دسترسی و تأثیر برند است.
بخشی از مرحله جمع آوری دادهها باید شامل معیارهای رقابتی باشد. به این ترتیب، میتوانید ایده داشته باشید که چه اعدادی را باید با KPI خود هدف قرار دهید.
این دادهها میتوانند به شما کمک کنند تا اثربخشی تلاشهای بازاریابی خود را بسنجید و درک کنید که مخاطبان هدف، برند شما را چگونه درک میکنند. بدون این اندازهگیریها، نمیتوانید حدس بزنید که هزینههای تبلیغاتی و بازاریابی شما تا چه حد مفید خرج شدهاند.
برندها برای سنجش آگاهی از چه KPIهایی استفاده میکنند؟
بیایید چند KPI خاص را پوشش دهیم که می تواند به ارزیابی آگاهی از برند کمک کند:
نام تجاری و سهم از صدا
حتماً نام برند خود را در رسانههای اجتماعی، وبلاگها، انجمنها و وب سایتهای خبری دنبال کنید. ذکر نام تجاری یا منشن برند هر زمانی اتفاق میافتد که برند شما توسط عموم در یک پلتفرم دیجیتال ذکر میشود.
سپس، سهم از صدای (SOV) برند خود را به کمک مقایسه تعداد بارهایی که نام تجاری شما نسبت به رقبا در همان صنعت ذکر شده، محاسبه کنید.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- ذکر نام تجاری به طور کلی
- ذکر نام تجاری با نظر مثبت
- ذکر نام تجاری با نظر منفی
- سهم از صدا
در ابتدا، باید بر نام تجاری خود نظارت کنید. این کار عملاً بدون کمک ابزار جمعی مانند برنامه Media Monitoring غیرممکن است.
مطمئناً، میتوانید بهروش دستی سعی کنید نامهای تجاری فعال در صنعت خود را ردیابی کنید، اما بهتر است زمانتان را در جای بهتر و مفیدتری صرف کنید. ابزارهایی مانند Media Monitoring میتوانند تجزیه و تحلیل دقیقتری برای شما انجام دهند.
TrendFeed
Media Monitoring به شما کمک میکند تا ارزیابی کنید که چند درصد از منشنهای شما (ذکر برند شما) در سراسر وب مثبت و چند درصد منفی است. به کمک این ابزار همچنین فهرستی از منشنهای خاص را دریافت میکنید و میتوانید ارزیابی کنید که آیا بک لینک جدید و کشفنشدهای دارید یا خیر.
یک معیار آسان برای اندازهگیری آگاهی از برند در اینجا، حفظ و افزایش درصد منشنهای مثبت نام تجاری شما در سراسر وب است. شما میتوانید این کار را با جستجوی فرصتهای رهبری فکری، مشارکت و کمپینهای بازاریابی تأثیرگذار انجام دهید.
در مرحله بعد، باید معیار SOV خود را برای وب سایت، پلتفرمهای اجتماعی و تبلیغات پولی خود محاسبه کنید. برای انجام این کار، باید ترافیک وب، فالوورهای اجتماعی/ تعاملات و تبلیغات پولی خود را با رقبای صنعت و بازار خود مقایسه کنید.

وقتی اعداد را به دست آوردید، میتوانید انتخاب کنید که یک کانال خاص را هدف قرار دهید یا معیاری برای افزایش درصد مشخصی از SOV به طور کلی برای برند خود تعیین کنید.
به عنوان مثال، می توانید با افزایش تبلیغات خود به میزان ۱۰ تا ۱۵ درصد از یک چهارم، SOV تبلیغات پولی خود را هدف قرار دهید یا سهم سئوی خود را با یک کمپین سئو هدف قرار دهید.
نکته حرفهای: اگر به دنبال سر و صدای بیشتر برای برند خود هستید، اما مطمئن نیستید که چه موضوعاتی در صنعت شما پرطرفدار است، ابزارهایی مانند TrendFeed میتوانند به شما کمک کنند تا محتوای جدیدی را پیدا کنید که موضوعات داغ در سراسر جهان را هدف قرار میدهد.

ارتباط و دسترسی رسانههای اجتماعی
پلتفرمهای رسانه های اجتماعی در حال حاضر تقریباً در همه جا برندها را به نمایش میگذارند. این رسانهها تقریباً پتانسیل زیادی برای نشان دادن برندهای تجاری دارند.
اندازهگیری دسترسی به رسانههای اجتماعی شامل تعیین تعداد کاربران منحصربهفردی است که محتوای یک برند را در یک دوره خاص در پلتفرمهای کلیدی دنبال میکنند، مانند:
- فیس بوک
- اینستاگرام
- توییتر
- لینکدین
- یوتیوب
- تیک تاک
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- ایمپرشنهای پست
- کل دنبالکنندگان در هر پلتفرم
- مجموع فالوورها به طور کلی در تمامی پلتفرمها
تعداد نمایشهایی که پست های شما دریافت میکنند را اندازه گیری کنید. سپس بررسی کنید که آیا این تعداد نمایشها از سوی دنبالکنندگانی است که از قبل داشتهاید یا بازدیدکنندگانی هستند که فالوور شما نیستند. اگر تعداد بازدیدکنندگان جدید بیشتری نسبت به دنبال کنندگانی دارید که به محتوای رسانههای اجتماعی شما دسترسی دارند، احتمالاً از کلمات کلیدی هدفمند استفاده کردهاید. تلاشهای بازاریابی شما پلتفرمهای اجتماعیتان را بیشتر و بیشتر به سمت مخاطبان جدید سوق میدهد.
یک معیار خوب معیاری است که قابل دستیابی باشد. با توجه به زمان، حضور اجتماعی و محدودیتهای بودجه ممکن است معیار شما هر سه ماه یکبار متفاوت باشد.
برای مثال، ممکن است تصمیم بگیرید برای کمپینی بودجهبندی کنید تا تعداد فالوورهای خود را تا ۱۵ درصد در کانالهای رسانههای اجتماعی خود در سه ماهه اول مالی سال افزایش دهید. پس از رسیدن به هدفتان، ممکن است بودجه کمتری را برای رشد رسانههای اجتماعی در سه ماهه بعدی اختصاص دهید.
تعامل در رسانههای اجتماعی
معیارهای تعامل، مانند لایکها، نظرات، اشتراکگذاریها و ریتوییتها، سطح تعامل بین برند و مخاطبان را نشان میدهد.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- لایکها
- نظرات
- اشتراکگذاریها (share)
- ریتوییتها
شما باید هر معیار تعامل را به طور جداگانه اندازهگیری کنید و سپس به آنها به عنوان یک تصویر کامل از دسترسی مخاطب به برندتان (ریچ) و میزان شهرت خود در رسانههای اجتماعی نگاه کنید.
به عنوان مثال، اگر نام تجاری شما ۲۰۰ نظر در کانالهای رسانههای اجتماعی داشته باشد و امسال ۲۰۰۰ پست ارسال کرده باشید، یعنی تنها ۱۰ درصد از بازدیدکنندگان احساس میکنند به اندازه کافی با محتوای شما درگیر هستند تا نظر بگذارند. این آمار میتواند به این معنی باشد که شما باید بر تولید محتوای تعاملی و جذابتر برای سه ماهه آینده تمرکز کنید تا این تعداد را به ۲۰ درصد درگیر شدن در نظرات افزایش دهید.
نکته حرفهای: پلتفرم هایی مانند SproutSocial میتوانند به شما کمک کنند بسیاری از وظایف رسانههای اجتماعی خود را خودکار کنید تا بتوانید روی ساخت محتوایی تمرکز کنید که کاربران را وادار به اشتراکگذاری، ریتوییت، نظر و لایک کند.

ترافیک وب
نظارت بر ترافیک وبسایت ضروری است. ترافیک وب می تواند به شما بگوید که چه تعداد از افراد در یک مجموعه بینهایت از مخاطب از داراییهای دیجیتال شما بازدید میکنند. این امر درست مانند شمارش تعداد بازدیدکنندگان فروشگاههای آفلاین و سنتی در هر روز است.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- ترافیک مستقیم
- بازدیدکنندگان جدید و بازگشتی
- بازدید از صفحه
- زمان صرف شده در وب سایت
- نرخ پرش
تعداد بازدیدکنندگان جدید و بازگشتی، بازدید از صفحه و زمان صرف شده در وب سایت خود را برای ارزیابی میزان جذابیت و درگیری محتوای خود تجزیه و تحلیل کنید. وقتی عملکرد محتوای خود را به وضوح درک کردید، هدف خود را برای رشد سه ماهه قابل دستیابی بعدی تعیین کنید. همچنین ممکن است تصمیم بگیرید که در دورههای مختلف چیزهای مختلفی را هدف قرار دهید.
به عنوان مثال، ممکن است روی نرخ پرش تمرکز کنید؛ منظور از نرخ پرش (bounce rate) تعداد بازدیدکنندگانی است که پس از بازدید از یک صفحه از سایت شما بیرون میروند. سپس، در سه ماهه بعدی، ممکن است با ایجاد یک استراتژی محتوای کامل روی تعداد بازدیدکنندگانی که برگشتهاند تمرکز کنید.
نکته حرفهای:
برای دریافت این معیارها برای وب سایت خود، باید Google Analytics را به درستی تنظیم کنید. همچنین باید تجزیه و تحلیل ترافیک وب رقبای مستقیم خود را ارزیابی کنید. برای این کار باید از ابزاری مانند Traffic Analytics استفاده کنید.

Traffic Analytics یک ابزار تحقیقاتی رقابتی است که به شما آمارهایی از ترافیک دسکتاپ و موبایل برای هر وب سایت و همچنین سایر معیارهایی میدهد که به شما کمک میکنند عملکرد سایت خود را در مقابل رقبا بهتر ارزیابی کنید.
قابلیت مشاهده در موتورهای جستجو
قابلیت دیده شدن در موتورهای جستجو، حضور برند شما را در نتایج موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی مرتبط ارزیابی میکند. رتبههای بالاتر در صفحات نتایج موتورهای جستجو (SERP) نشاندهنده آگاهی بهتر از برند است، اما نه لزوما آگاهی مثبت از برند.
با استراتژی کلمه کلیدی، میتوانید برنامهای برای استفاده از سئو برای افزایش آگاهی از برند خود ایجاد کنید.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- قابلیت مشاهده کلمه کلیدی
- کلمات کلیدی برندد
- ترافیک ارگانیک برندد
- امتیاز اعتبار
فهرستی از کلمات کلیدی را که دوست دارید کسب و کارتان در SERP رتبه بندی کند، تهیه کنید.
چقدر برای این کلمات کلیدی بسیار ارزشمند و مرتبط، عملکردتان خوب بوده است؟
مثلاً اگر شما فقط برای ۲۵ درصد از کلمات کلیدی خود در سه جایگاه برتر در موتورهای جستجو قرار دارید، ممکن است بخواهید تلاشهای بازاریابی خود را بر شکست دادن رقبای خود برای ۱۰ درصد بیشتر از فهرست کلمات کلیدی خود در هر سه ماهه متمرکز کنید.
ترافیک ارگانیک برندد به بازدیدهای موتورهای جستجو از سایت شما اشاره دارد که از جستجوهایی انجام میشود که شامل نام برند شما هستند.

نظرسنجی و بررسی مشتریان
انجام نظرسنجیهای منظم میتواند ارزیابی کند که مشتریان چقدر برند شما را به خاطر میآورند. از آنها بخواهید اولین برندی را که هنگام در نظر گرفتن یک دستهبندی محصول یا خدمات خاص به ذهنشان خطور می کند، نام ببرند.
همچنین باید نظرات و رتبهبندیهای خود را در وبسایتهای شخص ثالث مانند Yelp و Google دنبال کنید.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- میانگین امتیاز ستارهها در سایتهای بررسی
- نتایج نظرسنجی در مورد شناخت برند
- امتیاز خالص تبلیغکننده (NPS)
خوشبختانه، امتیازدهی با ستارهها باعث شده است که دید سریع و قابل درک از شهرت نام تجاری خود را به آسانی دریابید. از طرف دیگر، این رتبهبندی ستارهها می تواند متغیر باشد. شما باید مراقب کاهش و افزایش تعداد ستارههای مرتبط با نام تجاری خود باشید.
نظرسنجیها همچنین معیارهای ملموسی را ارائه میدهند که میتوانید از آنها برای بهبود آگاهی از برند استفاده کنید.
سعی کنید رتبه ستاره خود را به طور مداوم بالا نگه دارید (چهار یا پنج ستاره)، و اولین کسی باشید که مشتریان برند هنگام پاسخ به نظرسنجی به آن فکر میکنند.
نکته حرفهای: ابزارهایی مانند Review Management Service میتوانند به شما کمک کنند تا همه نظرات شخص ثالث خود را در یک مکان جمعآوری کنید و بهسرعت به بازخورد مشتریان پاسخ دهید. انجام این کار میتواند به شما کمک کند تا رتبهبندی ستاره خود را حفظ کنید یا بهبود بخشید.

امتیاز خالص تبلیغکننده (NPS)
امتیاز خالص تبلیغکننده یا امتیاز خالص پروموتر، وفاداری مشتری و تمایل به توصیه یک برند به دیگران را اندازهگیری میکند. این معیار بینش ارزشمندی در مورد میزان رضایت و وفاداری مشتریان ارائه میدهد. با داشتن مشتریانی که وفاداری بیشتر دارند، میتوانید انتظار داشته باشید که آگاهی از برند شما رشد کند. از طرف دیگر، یک NPS پایین میتواند منجر به شهرت منفی بیشتری شود.
حداقل NPS بالای صفر را هدف قرار دهید. سازندگان امتیاز خالص پروموتر، هر چیزی بالاتر از ۲۰ را “عالی” و هر چیزی بالاتر از ۵۰ را “شگفتانگیز” تعریف میکنند.
نکته حرفهای: پلتفرمهایی مانند Delighted by qualtrics میتوانند به شما در ارسال نظرسنجیهای NPS و پیگیری بازخورد کمک کنند.

تاثیر اینفلوئنسر
اینفلوئنسر مارکتینگ در ده سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. این صنعت در حال حاضر میلیاردها دلار در سال درآمد دارد. اگر برند شما با اینفلوئنسرها همکاری میکند، حتماً تاثیر پستهای آن ها را بر آگاهی از برندتان دنبال کنید. تعامل و رشد فالوورها ناشی از تبلیغات اینفلوئنسرها را اندازهگیری کنید تا اطمینان حاصل کنید که بهترین بازده را از سرمایه خود دریافت میکنید.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- تعامل با پست اینفلوئنسر (میزان اینگیجمنت)
- بازگشت سرمایه از کمپین اینفلوئنسر
- سرنخ / ترافیک وب سایت ناشی از پست اینفلوئنسر
شاخصهای کلیدی عملکرد و معیارهای اینفلوئنسر مارکتینگ به آنچه میخواهید با مشارکت با اینفلوئنسرها به دست آورید بستگی دارد. آیا به دنبال تولید سرنخ یا قرار گرفتن در معرض برند و آگاهی از برند هستید؟
اگر به درآمد/ROI نگاه میکنید، گزارش ۲۰۲۰ اینفلوئنسر مارکتینگ هاب نشان داد که برندها میتوانند به ازای هر دلاری که برای مشارکت با اینفلوئنسرها خرج میشود، ۱۸ دلار ارزش رسانهای کسب کنند. با این حال، همان گزارش نشان میدهد که میانگین به ۵ تا ۶ دلار برای هر دلار خرج شده برای اینفلوئنسر مارکتینگ نزدیکتر است.
بنابراین، ممکن است بخواهید با تنظیم یک بازار پایه با درآمد ۵ تا ۶ دلار به ازای هر دلار خرج شده شروع کنید. این کار، هدفی با ریسک کمتر به نسبت درآمد/خرج ۱۸:۱ است. وقتی ایده بهتری در مورد سودآوری اینفلوئنسر مارکتینگ برای نام تجاری خود داشتید، می توانید به دنبال بازگشت سرمایه بالاتر باشید.
برداشتهای رسانهای
تعداد دفعاتی که محتوای برند شما در پلتفرمهای رسانه دیجیتال به اشتراک گذاشته میشود را پیگیری کنید. این معیار میزان ریچ به پیامهای برند شما را مشخص میکند و میتواند به شما بگوید که تلاشهای شما در روابط عمومی تا چه حد مفید بوده است.
شاخصهای کلیدی عملکرد/معیارها:
- منشنها در رسانههای اجتماعی
- بک لینکها
- نوفالو و فالو بودن بک لینکها
شما چندین راه برای اندازهگیری آگاهی از برند در رسانهها و اثربخشی یک داستان رسانهای بر آگاهی از برند خود دارید. ابتدا، ابزار یا سرویسی را راهاندازی کنید که تمام رسانههای اجتماعی را در سراسر وب پیگیری کند.
سپس، ببینید برند شما چه بک لینکهایی تولید می کند. بک لینکها، لینکهایی در یک وب سایت هستند که به وب سایت دیگری اشاره میکنند. گوگل، برای این بک لینک ها ارزش قائل است و آنها را نشانه اعتماد می داند—برند یا وب سایت دیگری برای شما تضمین کرده است.
یکی از KPIهایی که باید برای برند خود تعیین کنید، تعداد بک لینکهای فالو نسبت به بک لینکهای نو فالویی است که هر رسانهای برای شما ایجاد کرده است. شما باید یک هدف معقول تعیین کنید و سپس با ناشران با پیوندهای نو فالو تماس بگیرید و از آنها بپرسید که آیا مایلند آن را به پیوند فالو تغییر دهند یا خیر.
برای مثال، اگر ۱۰۰ بک لینک داشتید، اما تنها ۳۰ درصد آن ها لینکهای فالو بودند، ممکن است بخواهید هدف خود را ایجاد کنید که در یک ماه با ۲۰ درصد از وبسایتهای لینکدهنده نو فالو تماس بگیرید تا ببینید آیا آنها میتوانند لینک را به فالو تغییر دهند یا خیر.
نکته حرفهای: ابزارهایی مانند برنامه Media Monitoring میتوانند به شما کمک کنند احساسات برند خود را نظارت و تجزیه و تحلیل کنند و همچنین به شما کمک می کنند بک لینکهایی را که می خواهید دنبال کنید، به راحتی کشف کنید.

نکات مفید برای افزایش آگاهی از برند
اکنون که انواع مختلف KPIها و معیارهایی را که برندها باید برای محاسبه آگاهی خود از آنها استفاده کنند را بررسی کردیم، بیایید نکاتی را مورد بحث قرار دهیم که میتوانند به شما در بهبود ریچ و دیده شدن کمک کنند.
با آگاهی از برند خود، ثابت قدم و خلاق باشید
ثبات و خلاقیت دو مورد از بزرگترین عناصر سازنده آگاهی از برند هستند. یک پیام برند منسجم و هویت بصری خوب در تمام کانالهای بازاریابی میتواند شناخت از برند شما را بهبود ببخشد. اطمینان حاصل کنید که لوگو، طرح رنگ و لحن صدای برند شما در رسانههای اجتماعی، وبسایتها، تبلیغات و سایر مسیرهای بازاریابی ثابت است.
علاوه بر این، خلاقیت میتواند به برند شما کمک کند تا در یک بازار شلوغ از سایرین متمایز شود. محتوای جذاب و نوآورانه میتواند توجه مشتریان بالقوه را به خود جلب کند و تأثیری ماندگار به جا بگذارد. استفاده از داستانسرایی، محتوای تعاملی و محتوای تولید شده توسط کاربر را برای ایجاد ارتباط عمیقتر با مخاطبان خود در نظر بگیرید.
از اینفلوئنسرها برای افزایش آگاهی از برند استفاده کنید
اینفلوئنسر مارکتینگ به عنوان ابزاری سودآور برای افزایش آگاهی از برند شناخته میشود. همکاری با اینفلوئنسرهایی که با ارزشهای برند شما و مخاطبان هدف همسو هستند، میتواند پیام شما را تقویت کند و دسترسی شما را به جمعیتشناسی جدید گسترش دهد.
با این حال، اصالت در مشارکت اینفلوئنسر بسیار مهم است. مصرفکنندگان میتوانند به سرعت تاییدیههای غیر صادقانه اینفلوئنسرها را شناسایی کنند، که این امر ممکن است بر شهرت برند شما تاثیر منفی بگذارد.
یکی از راههای انجام این کار استفاده از ابزارهایی مانند Influencer Analytics برای کشف اینفلوئنسرهای ایدهآل برای برند شما است.

با استفاده از ابزارهایی که به شما کمک میکنند تلاشهای خود را متمرکز کنید، میتوانید زمان و انرژی بیشتری را صرف شراکتهایی کنید که ارزش صادقانه و واقعی را به مشتریان بالقوه شما ارائه میدهد.
نکته حرفه ای: هنگام انتخاب اینفلوئنسرها، به جای تکیه بر تعداد فالوورها، بر ارتباط و تعامل تمرکز کنید. تعداد مخاطب کوچکتر اما مرتبط که دقیقاً با جمعیت هدف شما مطابقت داشته باشد، می تواند نتایج قابل توجهی نسبت به تعداد دنبالکنندههای بزرگ اما بیعلاقه و بیربط داشته باشد.
از محتوای تولید شده توسط کاربر استقبال کنید
محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) برای اندازهگیری و افزایش آگاهی از برند ارزشمند است. مشتریان خود را تشویق کنید تا تجربیات خود را با برند شما از طریق بررسیها، توصیفها و پستهای رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند. UGC معتبر است و نشان میدهد که برند شما با مخاطبان خود تعامل دارد.
ارسال مجدد UGC در کانالهای رسمی برند شما، مشتریان وفادار را تایید می کند و به آنها انگیزه میدهد و ارتباط بین برند شما و دنبال کنندگانش را تقویت میکند. قدرت بازاریابی دهان به دهان را نمیتوان در ایجاد آگاهی از برند دست کم گرفت.
استفاده از روابط عمومی (PR)
ایمنسازی پوشش رسانهای، اشارههای مطبوعاتی، و حضور در نشریات مربوطه میتواند به طور قابل توجهی آگاهی از برند و اعتبار را افزایش دهد. این تلاشهای جمعی، همگی بخشی از مدیریت روابط عمومی شماست.
ایجاد بیانیههای مطبوعاتی قانع کننده، ارائه ایدههای داستانی برای نشریات و شرکت در رویدادها و کنفرانسهای صنعتی را در نظر بگیرید. همکاری با رسانهها و اینفلوئنسرها میتواند دامنه ارسال پیام برند شما را به مخاطبان بیشتری گسترش دهد.
رقبای خود را زیر نظر بگیرید
در حالی که در تلاش برای بهبود آگاهی از برند خود هستید، توجه به رقبای خود را نیز فراموش نکنید. استراتژیهای بازاریابی، حضور در رسانههای اجتماعی و نامهای تجاری آنها را تجزیه و تحلیل کنید تا زمینههایی را شناسایی کنید که میتوانید خود را متمایز کنید و مزیت رقابتی کسب کنید.
به تاکتیک هایی که بیشترین نتایج را برای رقبای شما به همراه دارد توجه کنید و آنها را با هویت و اهداف منحصر به فرد برند خود تطبیق دهید.
ابزارهایی مانند اپلیکیشن Audience Intelligence App نیز می توانند به شما کمک کنند تا بینش عمیقی در مورد مخاطبان هدف خود داشته باشید و تلاش های استراتژی محتوای خود را اصلاح کنید.

نام تجاری خود را به یاد ماندنی کنید
هدف از پیگیری آگاهی از برند این است که روی آنچه قبلاً برای برند شما موثر بوده کار بیشتری کند و در زمینههایی که می توانید در معرض دید و ارتباط مثبت با مخاطبان خود قرار بگیرید، بهبود ایجاد کند.
در حالت ایدهآل، برند شما باید به روشهای مناسب، به یاد ماندنی و ماندگار باشد – اولین و بهترین چیزی که وقتی مخاطبان به جایگاه شما فکر میکنند به ذهنشان میرسد.
اگر شما هم از این مطلب لذت بردید، خوشحال میشوم تا نظرات شما را در قسمت کامنتهای سایت ببینم!



